تاریخ : 21 شهريور 1395
بازدید : 303
نویسنده : مسعود صالحی

دانلود  کتاب:  اوستـا

( کهن ترین سروده های ایرانیان و کتاب مقدس دین زرتشت )

نویسنده: زرتشت و موبدان زرتشتی

مترجم: ابراهیم پورداوود

گزارش و پژوهش از جلیل دوستخواه

تعداد صفحات:  ۵۴۶ + ۶۴۷

حجم کتاب:     14مگابایت

نوع فایل:  pdf

ناشر : انتشارات مروارید










تاریخ : 21 شهريور 1395
بازدید : 209
نویسنده : مسعود صالحی

دانلود کتاب: ایران بین دو انقلاب

نویسنده : پروفسور یرواند آبراهامیان

مترجم : احمد گل محمدی - محمد ابراهیم فتاحی و لیلایی

تعداد صفحات:709

حجم فایل: 10.5 مگا بایت

نوع فایل: pdf

ناشر : نشر نی


وبسایت سفارش و خرید کتاب:


http://nashreney.com/















 دانلود  کتاب :  تاریخ ایران مدرن

نویسنده : پروفسور یرواند آبراهامیان
مترجم: ابراهیم فتاحی
تعداد صفحات: 352
حجم فایل: 6 مگا بایت
نوع فایل: pdf
ناشر: نشر نی


وبسایت سفارش و خرید کتاب:


http://nashreney.com/













تاریخ : 21 شهريور 1395
بازدید : 522
نویسنده : مسعود صالحی

دانلود کتاب  : مقدمه فقه اللغه ایرانی

نویسنده :یوسف میخائیلوویچ ارانسکی

مترجم :کریم کشاورز

تعداد صفحات:428

حجم فایل:25 مگا بایت

نوع فایل: pdf

انتشارات : پیام


وبسایت  سفارش وخرید کتاب :


http://www.nashrebidgol.ir/Pages/BookDetail.aspx?itemid=17001&editionid=16874


http://www.karaketab.com


http://www.iranfarhang.com/Books.aspx?BID=2882
















تاریخ : 21 شهريور 1395
بازدید : 1006
نویسنده : مسعود صالحی

دانلود کتاب : ایرانویج

نویسنده: دکتر بهرام فره وشی

تعداد صفحات: 211

حجم فایل: 16.8 مگا بایت

نوع فایل: pdf

سال انتشار:1379-1368

انتشارات : دانشگاه تهران


وبسایت سفارش و خرید کتاب:


http://press.ut.ac.ir/book.asp?id=838&rnd=632














اسپانسر ما شوید!





دانلود کتاب : فرهنگ فارسی به پهلوی

نویسنده: دکتر بهرام فره وشی

تعداد صفحات: 571

حجم فایل: 16 مگا بایت

نوع فایل: pdf

انتشارات : دانشگاه تهران1352


وبسایت تهیه وخرید کتاب :


http://press.ut.ac.ir/book.asp?id=74&rnd=596




توضیح: لینک دانلود اصلاح شد این کتاب با کمک اسپانسر مجددا اسکن شد هزینه تمام شده جهت ( کپی صفحات و ادیت و...) 11400 تومان شد.











اسپانسر ما شوید!



معرفی کتاب : جهان فروری

بخشی از فزهنگ کهن ایران

نویسنده: دکتر بهرام فره وشی

تعداد صفحات: 139

انتشارات : دانشگاه تهران


وبسایت تهیه وخرید کتاب:


http://press.ut.ac.ir/book.asp?id=2407&rnd=404




دانلود مقاله : زبان های ایرانی خارج از ایران

نویسنده: دکتر بهرام فره وشی

تعداد صفحات: 19

حجم فایل: 455 کیلو بایت

نوع فایل: pdf

انتشارات : مولف





تاریخ : 21 شهريور 1395
بازدید : 127
نویسنده : مسعود صالحی

پاورپوینت های سیاسی

پاورپوینت


جهت دانلود پاورپوینت‌ ها روی تصاویر کلیک راست کنید و گزینه save  link as را انتخاب بفرمائید.

 

nofooz

 

loozan

 

sofi

لوزان-مذاکرات-هسته-ای

آخرین به روزرسانی ۱۳۹۴/۰۱/۲۰

یمن

آخرین به روزرسانی ۱۳۹۴/۰۱/۲۰

fetneh

آخرین به روز رسانی: ۱۳۹۳/۱۲/۱۷

shiraziha

آخرین به روز رسانی: ۱۳۹۳/۱۲/۱۷

2ghotbisazi

آخرین به روز رسانی: ۱۳۹۳/۱۲/۱۷

کتاب-نهم-ربیع؛-جهالت-ها-و-خسارت-ها

آخرین به روز رسانی: ۱۳۹۳/۱۲/۱۷

فمنیسم

فتنه-علیه-شیعه

دفاع-مقدس

مذاکرات-هسته-ای

سوریه-قسمت-اول

سوریه-قسمت-دوم

سوریه-قسمت-سوم

جریان-شناسی-سیاسی

امپراطوری-یهود-قسمت-اول

امپراطوری-یهود-قسمت-دوم

انقلاب-اسلامی-قسمت-اول

انقلاب-اسلامی-قسمت-دوم

حلقه-کیان

وهـــابیت

بهائیت

عرفان‌های-نوظهور

انجمن-حجتیه-قسمت-اول

انجمن-حجتیه-قسمت-دوم

انجمن-حجتیه-قسمت-سوم

خانواده-هاشمی

خانواده-مقام-معظم-رهبری

امام-خمینی(ره)

عرفان-کیهانی-حلقه

هندوئیسم

سکولاریسم

سینمای-سیاسی

مجاهدین-خلق


پاورپوینتی با موضوع جریان شناسی سیاسی

این پاور پوینت بسیار زیبا به شما شناختی عمیق ودقیق از جریانهای سیاسی موجود در کشور میدهد.جهت دانلود این پاور پوینت میتوانید اینجارا کلیک کنید.


Untitled-1_570

جریان شناسی سیاسی در ایران را در آستانه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری  که توسط بسیج دانشجویی دانشکده بهداشت تهیه شده است با همدیگر مرور می کنیم .

  پاورپوینت جریان شناسی(حجم:  ۲۰٫۵ مگابایت )



دانلود پاورپوینت سه جریان  سیاسی

لطفا کلیک بفرمائید .


  جریان شناسی سیاسی رسانه/


دریافت فایل پاورپوینت این جلسه: دانلود


معرفی برخی شبکه های اجتماعی پاک +دانلود پاورپوینت
پاورپوینت این مقاله را نیز از اینجا دانلود کنید.

 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...]
تاریخ : 21 شهريور 1395
بازدید : 177
نویسنده : مسعود صالحی
مبلّغان داعش چنین وانمود می کنند که آنها یاران و سپاهیان امام مهدی (عج) در دوران ظهور هستند. این گروه با استناد به احادیث جعلی و ضعیف، حتی گاه بدون توجه به ظاهر این احادیث، بر آن است که خود را با تحولات عصر ظهور مرتبط کند.

به گزارش مشرق، آخرالزمان در اصطلاح به آخرین دوره حیات انسان ها پیش از پایان عمر جهان گفته می شود. به عبارتی این دوره  با ولادت پیامبر اسلام آغاز می شود و با شروع رستاخیز پایان می یابد. در همین دوره حوادث مربوط به ظهور منجی عالم بشریت رخ می دهد و جهان شاهد تحولی عظیم خواهد بود. پرچم حق و عدالت بر جهان چیره و ظلم و فساد و بی عدالتی ریشه کن می شود. 

موضوع آخرالزمان و احادیث مربوط به آن، از مقولاتی است که گروه های تکفیری ازجمله داعش به آنها پرداخته اند. داعش نام ارگان رسمی خود را «دابِق»  گذارده است. دابق، شهری بسیار کوچک در سوریه است. این شهر از نظر نظامی اهمیت خاصی ندارد. با این حال، تروریست های داعش، با پافشاری و دادن تلفات سنگین، آن را اشغال کردند و سپس به جشن و پایکوبی در آن پرداختند.

دلیل این سماجت در اشغال دابق، حدیثی است که داعشی‌ها مدعی هستند ابوهریره از پیامبراکرم (ص) نقل کرده و در کتاب «صحیح مسلم» ج14 صفحه 85 آمده است: «لا تقوم الساعة حتى ینزل الروم بالأعماق أو بدابق فیخرج إلیهم جیش من المدینة، من خیار أهل الأرض یومئذٍ،.. ویقتل ثلث أفضل الشهداء عند الله، ویفتح الثلث لا یفتنون أبداً، فیفتحون قسطنطینیة... فیتنزل عیسى بن مریم صلى الله علیه وسلم،...  فإذا رآه عدو الله ذاب کما یذوب الملح فی الماء،...» «قیامت برپا نمی شود تا زمانی که رومیان به اعماق یا دابق هجوم می آورند.

پس در آن روز لشکری از مدینه که از خوبان اهل زمین هستند به سوی آنها روانه می شوند. پس یک سوم آنها کشته می شوندکه برترین شهدا نزد خداوند هستند و یک سوم دیگر فاتح می شوندکه به هیچ فتنه ای دچار نمی گردند. سپس قسطنطنیه را فتح می کنند...پس در آن زمان عیسی مسیح نزول می کند... پس چون دشمن خدا او را می بیند، مانند نمک در آب حل می id="nwstxtBodyPane">

طبق این حدیث، پیش از وقوع قیامت، مسلمانان با رومی‌ها در دابق می جنگند و با تحمل تلفات سنگین، این شهر را تصرف می کنند. مسلمانانی که کشته می‌شوند، برترین شهدای اسلام هستند. این حدیث از ابوهریره نقل شده است که روایات او از اعتبار  برخوردار نیست. با این وصف اگر کمی در ظاهر این روایت دقت کنیم، تناقض گویی های نظریه پردازان داعش روشن می شود.

در متن این روایت آمده که رومی ها به دابق می آیند. اما رومی ها وارد دابق نشده اند بلکه داعش در پی یک درگیری نظامی وارد دابق شد. طبق این روایت، لشکریانی از مدینه می آیند و با رومی ها می جنگند، در حالی که نیروهای داعش از مدینه نیستند بلکه جمع زیادی از آنها از کشورها و نقاط مختلف جهان در سوریه گرد آمده اند. در روایت همچنین به نازل شدن حضرت عیسی اشاره شده که تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده است.

داعش همچنین به احادیثی استناد می کند که بر فضیلت شام دلالت می کند: «سیصیر الامر إلى أن تکونوا جنودا مجنده جند بالشام وجند بالیمن و جند بالعراق، علیک بالشام فإنها خیرة الله من أرضه یجتبی إلیها خیرته من عباده، فان أبیتم فعلیکم بیَمنکم واسقوا من غُدُرکم، فان الله تعالى قد توکل لی بالشام وأهله » «امور چنان خواهد شد که در آینده، سپاهیانی شکل خواهند گرفت. سپاهی در شام، سپاهی در یمن و سپاهی در عراق. بر تو باد شام، پس آنجا زمین برگزیده خداوند است که بهترین بندگانش را به سوی آنجا می فرستد، اگر به شام نرفتید پس بر شما باد یَمن تان (یعنی به یمن بروید) و از غدیرهاتان سیراب شوید. به درستی که خداوند متعال درباره شام و اهل آن به من سفارش کرده است.»[1]                         

نشریه دابق، ارگان رسمی داعش، نیز مملو از نشانه های آخرالزمانی است که این جریان، خود را به آن منتسب می کند.

داعش در نشریه شماره 2 دابق در صفحه آخر، حدیثی را از قول پیامبر(ص) از صحیح مُسلم نقل می کند که خود را مصداق عینی آن می داند: «تغزون جزیرة العرب فیفتحها الله ثم فارس فیفتحها الله ثم تغزون الروم فیفتحها الله ثم تغزون الدجال فیفتحه الله » «شما با ساکنان جزیرة العرب می جنگید پس خدا آنجا را فتح می کند (شما را پیروز می کند)، سپس با فارس می جنگید و خدا آن را نیز فتح می کند (شما را پیروز می کند) و نیز با روم می جنگید و آنجا را نیز خداوند فتح می کند (شما را پیروز می کند) و در نهایت با دجال خواهید جنگید و خدا بر او پیروزخواهد شد...»[2]  

در شماره 5  نشریه دابق، تصویری از برافراشته شدن پرچم خلافت داعش برفراز کعبه به نمایش درآمده و در پیشگفتار درباره فتح روم و بیت المقدس در آخرالزمان به دست داعش چنین نوشته شده است: «پرچم خلافت بر فراز مکه و مدینه برافراشته خواهد شد، حتی اگر منافقان و مرتدان آن را کوچک بشمارند. پرچم خلافت بر فراز بیت المقدس و روم برافراشته خواهد شد، حتی اگر یهودیان و صلیبیان آن را خوار بشمارند. سایه این پرچم پر برکت چنان گسترده خواهد شد که همه غرب و شرق زمین را در بر می گیرد و جهان را از حقیقت و عدالت اسلامی آکنده خواهد کرد و به دروغ و استبداد جاهلیت نوین پایان خواهد داد، حتی اگر آمریکا و ائتلاف تحت مدیریت او از آن متنفر باشند.»

در نشریه شماره 4 دابق، تصویر روی جلد برافراشته شدن پرچم داعش را برفراز میدان سن پیتر(st. peter’s ) در واتیکان نشان می دهد. در صفحه اول این نشریه جمله ای از ابومصعب زرقاوی نقل شده است که به مواجهه «لشکر اسلام » و غرب در دابق در آخرالزمان اشاره دارد: «این جرقه ای است که در عراق زده شده است و به اذن الهی دامنه آتش آن لشکر صلیبی غرب را در "دابق" فرا خواهد گرفت.»[3] منظور نشریه دابق از «لشکر اسلام »، همان نیروهای داعش است.

 در همین شماره به سخنان محمد العدنانی، سخنگوی وقت گروه تروریستی داعش که بعدها کشته شد نیز درباره شکست رومیان از مسلمانان (داعش) در آخرین نبرد اشاره شده است: «ما شما را شکست خواهیم داد، اما این بار با گذشته فرق خواهد داشت. چراکه این آخرین نبرد خواهد بود و دیگر شما هرگز به ما یورش نمی برید... ما، به اذن خداوند، رم را تسخیر می کنیم، صلیب ها را می شکنیم و زنان شما را به بردگی خواهیم گرفت. این وعده خداوند به ماست و در وعده او خلافی نیست.» وی در ادامه به حدیثی از پیامبر درباره فتوحات آخرالزمان اسلام اشاره می کند که پیامبر می فرماید: اول شهر هرقل (قسطنطنیه) و بعد روم فتح خواهد شد. وی به زعم خود می پندارد که این حدیث، وعده نصرت خداوند به داعش برای شکست مخالفانش است که اول قسطنطنیه (استانبول) و بعد روم را فتح خواهند کرد.[4]

داعش در خیال پردازی آخرالزمانی خود، ابوبکر البغدادی را خلیفه مسلمین می داند که با ظهور مهدی، رهبری را به او واگذار می کند. به باور داعشی ها مجاهدان به اصطلاح دولت اسلامی (داعش) همان یاران حضرت هستند که درکنار او با کفار می جنگند. در نشریهThe Islamic state  داعش در مقاله ای به تشریح حال و هوای عصر ظهور و جنگ آخرالزمان می پردازد: «به زودی دولت اسلامی دنیای عرب را فتح می کند.

آماده سازی این هدف الان شروع شده، بعد از چند سال جنگ (احتمالا تا  سال 2020)، مهدی از مدینه به مکه می آید و همه مسلمانان جهان گرد او جمع می شوند. بعضی افراد مؤمن در رؤیای صادقه خود دیده اند که مردی با عمامه سیاه (منظورشان ابوبکر البغدادی است) رهبری خود را به مردی با عمامه سفید واگذار می کند.

در تفسیر این رؤیا باید گفت مرد با عمامه سفید همان مهدی است. در طول این زمان، (به اصطلاح ) دولت اسلامی، شیعیان ایران را از بین می برد و ایران را به حکومتی  سنی تبدیل می کند. وقتی که ایران سنی شد، مجاهدان دولت اسلامی از خراسان با مجاهدان دولت اسلامی از جهان عرب ادغام می شوند. در این زمان «ملحمه» (جنگ آرماگدون) آغاز می شود. فتح ایران، هشداری برای رومیان است چرا که می دانند آنها هدف بعدی دولت اسلامی (داعش) هستند.

دولت اسلامی با 80  پرچم و بیش از 100 هزار سرباز، برای جنگ به دابق (نزدیک مرز سوریه و ترکیه ) وارد می شود و این جنگ آخرالزمان است. اتفاق بزرگی که در کتاب مقدس مسیحیان نیز ذکر شده است... رومی ها از سمت غرب وارد سوریه می شوند. باید خاطرنشان ساخت که حکام دست نشانده در سرزمین های اسلامی نیز سقوط می کنند و گروه های مسلح دولت اسلامی با استقرار در این سرزمین ها، از موشک های به جامانده از رژیم های دست نشانده، برای جنگ با اروپا استفاده می کنند.»[5]

داعش از طریق ساخت انواع کلیپ های تبلیغاتی، از گفتمان مهدویت و روایت پرچم های سیاه، برای مشروعیت بخشی به اقدامات خود سوء استفاده می کند. چنانچه برخی از امامان جماعت همسو با جریان های تکفیری در کشورهای اروپایی، استرالیا و سایر نقاط جهان، به تمجید و ستایش از رایات سود ( پرچم های سیاه ) می پردازند. آنها با این ترفند، جوانان مسلمان آن کشورها را برای پیوستن به داعش و سایر گروه های تکفیری ترغیب می کنند. به عنوان نمونه، یک امام جماعت در استرالیا در سخنرانی های خود از آمدن جیش خراسان یاد کرده است و طالبان و جریان های جهادی و تکفیری را تبلیغ می کند. او در برنامه هایش تیزرهای تبلیغاتی داعش و پرچم های سیاه آن را مورد استفاده قرار می دهد. [6]

ارزیابی ادعاهای آخرالزمانی داعش با روایات:

مبلّغان داعش چنین وانمود می کنند که آنها یاران و سپاهیان امام مهدی (عج) در دوران ظهور هستند. این گروه با استناد به احادیث جعلی و ضعیف، حتی گاه بدون توجه به ظاهر این احادیث، بر آن است که خود را با تحولات عصر ظهور مرتبط کند. داعش با دروغ پردازی، خود را به عنوان جریانی مطرح می کند که به ظهور دولت مهدی متصل است تا مشروعیت بیشتری کسب کند و عده زیادتری از ساده لوحان را بفریبد.

آنان با استناد به احادیث «رایات السود» (پرچم های سیاه) که در آخرالزمان با مهدی بیعت خواهند کرد، خود را مصداق عینی آن معرفی می کنند: «اذا رأیتم الرایات السود خرجت من قبل خراسان فأتوها ولوحبوا علی الثلج فان فیها خلیفة الله المهدی » «وقتی پرچم های سیاه را دیدید که از سوی خراسان می آیند، به سراغ آنان بروید، گرچه به حرکت روی برف (یخ) باشد، چون خلیفه خدا، مهدی، در میان آنهاست.»[7]  

هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل سنت، به حرکت پرچم های سیاه در آخرالزمان اشاره شده است. البته درمورد اینکه صاحبان این پرچم ها چه کسانی هستند و حرکت آنها در چه زمانی است، بین متخصصان امر اختلاف نظر وجود دارد. در روایات مربوط به آخرالزمان، چندین قیام با پرچم سیاه دیده می شودکه بعضی بر حق و بعضی باطل هستند. اما پرچم هایی که بر مدار حق حرکت می کنند، مورد تمجید و ستایش قرار گرفته اند و از مردم خواسته شده است که آنها را یاری کنند.

کتاب احقاق الحق (ج29 ص 410) به روایتی از امام علی(ع) درمورد پرچم های سیاهی اشاره می شود که راه باطل را می پیمایند. این روایت برخی خصوصیات آنها را یادآور می شود و آنان را مورد سرزنش قرار می دهد. نظیر اینکه: آنها خشن و سنگدل هستند، به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند، (ظاهراً)  به حق دعوت می کنند اما اهل حق نیستند. اسامی آنها به صورت کنیه است و نسب و فامیلی آنها اسامی شهرهاست ( نظیر البغدادی و شیشانی، البریتانی و الانباری ). این روایت تاکید دارد وقتی که آنها را دیدید، به زمین بچسبید و حرکت نکنید، یعنی دعوت آنها باطل است، به آنها نپیوندید و یاریشان نکنید.

در اینجا این سؤال مطرح می شود که گروه های تکفیری، بویژه داعش، بر چه اساس با استناد به روایات پرچم های سیاه، خود را مصداق عینی پرچم حق معرفی و این احادیث را به نفع خود مصادره می کنند. در حالی که در روایات به پرچم های باطل هم اشاره شده است. اتفاقاً  برخی از علائم و نشانه های پرچم های سیاه باطل، با مشخصات این گروه ها، به ویژه داعش، تطبیق می کند.

حاصل آنکه احادیث مربوط به آخرالزمان را باید با دید کارشناسی و از طریق منابع معتبر و مطمئن مورد بررسی قرار داد. نمی توان این احادیث را به میل و دلخواه و براساس منافع خود، تفسیر و تحلیل کرد. این رویه، در طول تاریخ، آسیب های زیادی را به اسلام وارد کرده است. نمونه معاصر آن، داعش و سایر گروه های تکفیری هستند که با برداشت های سطحی و نامعتبر از آیات و روایات، راه را به کلی گم کرده اند.

پی نوشت ها:

1. ابن عبدالهادی مقدسی،محمدبن احمد،(1422ق) فضائل الشام، بیروت، دارالکتب العلمیه،ص 161

2. dabiq,(1435ramazan),n2

3. dabiq,(1435 zihajeh),n4

4. www.amaghfarsi.wordpress.com/201505/20/1/

5. Publication the Islamic state,2015,p 90-91

6. youtube,02,11,2012

7. ابن حنبل، احمد، «المسند»، موسسه الرساله ج5،ص 277

منبع: فارس


تاریخ : 21 شهريور 1395
بازدید : 130
نویسنده : مسعود صالحی
مبلّغان داعش چنین وانمود می کنند که آنها یاران و سپاهیان امام مهدی (عج) در دوران ظهور هستند. این گروه با استناد به احادیث جعلی و ضعیف، حتی گاه بدون توجه به ظاهر این احادیث، بر آن است که خود را با تحولات عصر ظهور مرتبط کند.

به گزارش مشرق، آخرالزمان در اصطلاح به آخرین دوره حیات انسان ها پیش از پایان عمر جهان گفته می شود. به عبارتی این دوره  با ولادت پیامبر اسلام آغاز می شود و با شروع رستاخیز پایان می یابد. در همین دوره حوادث مربوط به ظهور منجی عالم بشریت رخ می دهد و جهان شاهد تحولی عظیم خواهد بود. پرچم حق و عدالت بر جهان چیره و ظلم و فساد و بی عدالتی ریشه کن می شود. 

موضوع آخرالزمان و احادیث مربوط به آن، از مقولاتی است که گروه های تکفیری ازجمله داعش به آنها پرداخته اند. داعش نام ارگان رسمی خود را «دابِق»  گذارده است. دابق، شهری بسیار کوچک در سوریه است. این شهر از نظر نظامی اهمیت خاصی ندارد. با این حال، تروریست های داعش، با پافشاری و دادن تلفات سنگین، آن را اشغال کردند و سپس به جشن و پایکوبی در آن پرداختند.

دلیل این سماجت در اشغال دابق، حدیثی است که داعشی‌ها مدعی هستند ابوهریره از پیامبراکرم (ص) نقل کرده و در کتاب «صحیح مسلم» ج14 صفحه 85 آمده است: «لا تقوم الساعة حتى ینزل الروم بالأعماق أو بدابق فیخرج إلیهم جیش من المدینة، من خیار أهل الأرض یومئذٍ،.. ویقتل ثلث أفضل الشهداء عند الله، ویفتح الثلث لا یفتنون أبداً، فیفتحون قسطنطینیة... فیتنزل عیسى بن مریم صلى الله علیه وسلم،...  فإذا رآه عدو الله ذاب کما یذوب الملح فی الماء،...» «قیامت برپا نمی شود تا زمانی که رومیان به اعماق یا دابق هجوم می آورند.

پس در آن روز لشکری از مدینه که از خوبان اهل زمین هستند به سوی آنها روانه می شوند. پس یک سوم آنها کشته می شوندکه برترین شهدا نزد خداوند هستند و یک سوم دیگر فاتح می شوندکه به هیچ فتنه ای دچار نمی گردند. سپس قسطنطنیه را فتح می کنند...پس در آن زمان عیسی مسیح نزول می کند... پس چون دشمن خدا او را می بیند، مانند نمک در آب حل می id="nwstxtBodyPane">

طبق این حدیث، پیش از وقوع قیامت، مسلمانان با رومی‌ها در دابق می جنگند و با تحمل تلفات سنگین، این شهر را تصرف می کنند. مسلمانانی که کشته می‌شوند، برترین شهدای اسلام هستند. این حدیث از ابوهریره نقل شده است که روایات او از اعتبار  برخوردار نیست. با این وصف اگر کمی در ظاهر این روایت دقت کنیم، تناقض گویی های نظریه پردازان داعش روشن می شود.

در متن این روایت آمده که رومی ها به دابق می آیند. اما رومی ها وارد دابق نشده اند بلکه داعش در پی یک درگیری نظامی وارد دابق شد. طبق این روایت، لشکریانی از مدینه می آیند و با رومی ها می جنگند، در حالی که نیروهای داعش از مدینه نیستند بلکه جمع زیادی از آنها از کشورها و نقاط مختلف جهان در سوریه گرد آمده اند. در روایت همچنین به نازل شدن حضرت عیسی اشاره شده که تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده است.

داعش همچنین به احادیثی استناد می کند که بر فضیلت شام دلالت می کند: «سیصیر الامر إلى أن تکونوا جنودا مجنده جند بالشام وجند بالیمن و جند بالعراق، علیک بالشام فإنها خیرة الله من أرضه یجتبی إلیها خیرته من عباده، فان أبیتم فعلیکم بیَمنکم واسقوا من غُدُرکم، فان الله تعالى قد توکل لی بالشام وأهله » «امور چنان خواهد شد که در آینده، سپاهیانی شکل خواهند گرفت. سپاهی در شام، سپاهی در یمن و سپاهی در عراق. بر تو باد شام، پس آنجا زمین برگزیده خداوند است که بهترین بندگانش را به سوی آنجا می فرستد، اگر به شام نرفتید پس بر شما باد یَمن تان (یعنی به یمن بروید) و از غدیرهاتان سیراب شوید. به درستی که خداوند متعال درباره شام و اهل آن به من سفارش کرده است.»[1]                         

نشریه دابق، ارگان رسمی داعش، نیز مملو از نشانه های آخرالزمانی است که این جریان، خود را به آن منتسب می کند.

داعش در نشریه شماره 2 دابق در صفحه آخر، حدیثی را از قول پیامبر(ص) از صحیح مُسلم نقل می کند که خود را مصداق عینی آن می داند: «تغزون جزیرة العرب فیفتحها الله ثم فارس فیفتحها الله ثم تغزون الروم فیفتحها الله ثم تغزون الدجال فیفتحه الله » «شما با ساکنان جزیرة العرب می جنگید پس خدا آنجا را فتح می کند (شما را پیروز می کند)، سپس با فارس می جنگید و خدا آن را نیز فتح می کند (شما را پیروز می کند) و نیز با روم می جنگید و آنجا را نیز خداوند فتح می کند (شما را پیروز می کند) و در نهایت با دجال خواهید جنگید و خدا بر او پیروزخواهد شد...»[2]  

در شماره 5  نشریه دابق، تصویری از برافراشته شدن پرچم خلافت داعش برفراز کعبه به نمایش درآمده و در پیشگفتار درباره فتح روم و بیت المقدس در آخرالزمان به دست داعش چنین نوشته شده است: «پرچم خلافت بر فراز مکه و مدینه برافراشته خواهد شد، حتی اگر منافقان و مرتدان آن را کوچک بشمارند. پرچم خلافت بر فراز بیت المقدس و روم برافراشته خواهد شد، حتی اگر یهودیان و صلیبیان آن را خوار بشمارند. سایه این پرچم پر برکت چنان گسترده خواهد شد که همه غرب و شرق زمین را در بر می گیرد و جهان را از حقیقت و عدالت اسلامی آکنده خواهد کرد و به دروغ و استبداد جاهلیت نوین پایان خواهد داد، حتی اگر آمریکا و ائتلاف تحت مدیریت او از آن متنفر باشند.»

در نشریه شماره 4 دابق، تصویر روی جلد برافراشته شدن پرچم داعش را برفراز میدان سن پیتر(st. peter’s ) در واتیکان نشان می دهد. در صفحه اول این نشریه جمله ای از ابومصعب زرقاوی نقل شده است که به مواجهه «لشکر اسلام » و غرب در دابق در آخرالزمان اشاره دارد: «این جرقه ای است که در عراق زده شده است و به اذن الهی دامنه آتش آن لشکر صلیبی غرب را در "دابق" فرا خواهد گرفت.»[3] منظور نشریه دابق از «لشکر اسلام »، همان نیروهای داعش است.

 در همین شماره به سخنان محمد العدنانی، سخنگوی وقت گروه تروریستی داعش که بعدها کشته شد نیز درباره شکست رومیان از مسلمانان (داعش) در آخرین نبرد اشاره شده است: «ما شما را شکست خواهیم داد، اما این بار با گذشته فرق خواهد داشت. چراکه این آخرین نبرد خواهد بود و دیگر شما هرگز به ما یورش نمی برید... ما، به اذن خداوند، رم را تسخیر می کنیم، صلیب ها را می شکنیم و زنان شما را به بردگی خواهیم گرفت. این وعده خداوند به ماست و در وعده او خلافی نیست.» وی در ادامه به حدیثی از پیامبر درباره فتوحات آخرالزمان اسلام اشاره می کند که پیامبر می فرماید: اول شهر هرقل (قسطنطنیه) و بعد روم فتح خواهد شد. وی به زعم خود می پندارد که این حدیث، وعده نصرت خداوند به داعش برای شکست مخالفانش است که اول قسطنطنیه (استانبول) و بعد روم را فتح خواهند کرد.[4]

داعش در خیال پردازی آخرالزمانی خود، ابوبکر البغدادی را خلیفه مسلمین می داند که با ظهور مهدی، رهبری را به او واگذار می کند. به باور داعشی ها مجاهدان به اصطلاح دولت اسلامی (داعش) همان یاران حضرت هستند که درکنار او با کفار می جنگند. در نشریهThe Islamic state  داعش در مقاله ای به تشریح حال و هوای عصر ظهور و جنگ آخرالزمان می پردازد: «به زودی دولت اسلامی دنیای عرب را فتح می کند.

آماده سازی این هدف الان شروع شده، بعد از چند سال جنگ (احتمالا تا  سال 2020)، مهدی از مدینه به مکه می آید و همه مسلمانان جهان گرد او جمع می شوند. بعضی افراد مؤمن در رؤیای صادقه خود دیده اند که مردی با عمامه سیاه (منظورشان ابوبکر البغدادی است) رهبری خود را به مردی با عمامه سفید واگذار می کند.

در تفسیر این رؤیا باید گفت مرد با عمامه سفید همان مهدی است. در طول این زمان، (به اصطلاح ) دولت اسلامی، شیعیان ایران را از بین می برد و ایران را به حکومتی  سنی تبدیل می کند. وقتی که ایران سنی شد، مجاهدان دولت اسلامی از خراسان با مجاهدان دولت اسلامی از جهان عرب ادغام می شوند. در این زمان «ملحمه» (جنگ آرماگدون) آغاز می شود. فتح ایران، هشداری برای رومیان است چرا که می دانند آنها هدف بعدی دولت اسلامی (داعش) هستند.

دولت اسلامی با 80  پرچم و بیش از 100 هزار سرباز، برای جنگ به دابق (نزدیک مرز سوریه و ترکیه ) وارد می شود و این جنگ آخرالزمان است. اتفاق بزرگی که در کتاب مقدس مسیحیان نیز ذکر شده است... رومی ها از سمت غرب وارد سوریه می شوند. باید خاطرنشان ساخت که حکام دست نشانده در سرزمین های اسلامی نیز سقوط می کنند و گروه های مسلح دولت اسلامی با استقرار در این سرزمین ها، از موشک های به جامانده از رژیم های دست نشانده، برای جنگ با اروپا استفاده می کنند.»[5]

داعش از طریق ساخت انواع کلیپ های تبلیغاتی، از گفتمان مهدویت و روایت پرچم های سیاه، برای مشروعیت بخشی به اقدامات خود سوء استفاده می کند. چنانچه برخی از امامان جماعت همسو با جریان های تکفیری در کشورهای اروپایی، استرالیا و سایر نقاط جهان، به تمجید و ستایش از رایات سود ( پرچم های سیاه ) می پردازند. آنها با این ترفند، جوانان مسلمان آن کشورها را برای پیوستن به داعش و سایر گروه های تکفیری ترغیب می کنند. به عنوان نمونه، یک امام جماعت در استرالیا در سخنرانی های خود از آمدن جیش خراسان یاد کرده است و طالبان و جریان های جهادی و تکفیری را تبلیغ می کند. او در برنامه هایش تیزرهای تبلیغاتی داعش و پرچم های سیاه آن را مورد استفاده قرار می دهد. [6]

ارزیابی ادعاهای آخرالزمانی داعش با روایات:

مبلّغان داعش چنین وانمود می کنند که آنها یاران و سپاهیان امام مهدی (عج) در دوران ظهور هستند. این گروه با استناد به احادیث جعلی و ضعیف، حتی گاه بدون توجه به ظاهر این احادیث، بر آن است که خود را با تحولات عصر ظهور مرتبط کند. داعش با دروغ پردازی، خود را به عنوان جریانی مطرح می کند که به ظهور دولت مهدی متصل است تا مشروعیت بیشتری کسب کند و عده زیادتری از ساده لوحان را بفریبد.

آنان با استناد به احادیث «رایات السود» (پرچم های سیاه) که در آخرالزمان با مهدی بیعت خواهند کرد، خود را مصداق عینی آن معرفی می کنند: «اذا رأیتم الرایات السود خرجت من قبل خراسان فأتوها ولوحبوا علی الثلج فان فیها خلیفة الله المهدی » «وقتی پرچم های سیاه را دیدید که از سوی خراسان می آیند، به سراغ آنان بروید، گرچه به حرکت روی برف (یخ) باشد، چون خلیفه خدا، مهدی، در میان آنهاست.»[7]  

هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل سنت، به حرکت پرچم های سیاه در آخرالزمان اشاره شده است. البته درمورد اینکه صاحبان این پرچم ها چه کسانی هستند و حرکت آنها در چه زمانی است، بین متخصصان امر اختلاف نظر وجود دارد. در روایات مربوط به آخرالزمان، چندین قیام با پرچم سیاه دیده می شودکه بعضی بر حق و بعضی باطل هستند. اما پرچم هایی که بر مدار حق حرکت می کنند، مورد تمجید و ستایش قرار گرفته اند و از مردم خواسته شده است که آنها را یاری کنند.

کتاب احقاق الحق (ج29 ص 410) به روایتی از امام علی(ع) درمورد پرچم های سیاهی اشاره می شود که راه باطل را می پیمایند. این روایت برخی خصوصیات آنها را یادآور می شود و آنان را مورد سرزنش قرار می دهد. نظیر اینکه: آنها خشن و سنگدل هستند، به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند، (ظاهراً)  به حق دعوت می کنند اما اهل حق نیستند. اسامی آنها به صورت کنیه است و نسب و فامیلی آنها اسامی شهرهاست ( نظیر البغدادی و شیشانی، البریتانی و الانباری ). این روایت تاکید دارد وقتی که آنها را دیدید، به زمین بچسبید و حرکت نکنید، یعنی دعوت آنها باطل است، به آنها نپیوندید و یاریشان نکنید.

در اینجا این سؤال مطرح می شود که گروه های تکفیری، بویژه داعش، بر چه اساس با استناد به روایات پرچم های سیاه، خود را مصداق عینی پرچم حق معرفی و این احادیث را به نفع خود مصادره می کنند. در حالی که در روایات به پرچم های باطل هم اشاره شده است. اتفاقاً  برخی از علائم و نشانه های پرچم های سیاه باطل، با مشخصات این گروه ها، به ویژه داعش، تطبیق می کند.

حاصل آنکه احادیث مربوط به آخرالزمان را باید با دید کارشناسی و از طریق منابع معتبر و مطمئن مورد بررسی قرار داد. نمی توان این احادیث را به میل و دلخواه و براساس منافع خود، تفسیر و تحلیل کرد. این رویه، در طول تاریخ، آسیب های زیادی را به اسلام وارد کرده است. نمونه معاصر آن، داعش و سایر گروه های تکفیری هستند که با برداشت های سطحی و نامعتبر از آیات و روایات، راه را به کلی گم کرده اند.

پی نوشت ها:

1. ابن عبدالهادی مقدسی،محمدبن احمد،(1422ق) فضائل الشام، بیروت، دارالکتب العلمیه،ص 161

2. dabiq,(1435ramazan),n2

3. dabiq,(1435 zihajeh),n4

4. www.amaghfarsi.wordpress.com/201505/20/1/

5. Publication the Islamic state,2015,p 90-91

6. youtube,02,11,2012

7. ابن حنبل، احمد، «المسند»، موسسه الرساله ج5،ص 277

منبع: فارس


تاریخ : 21 شهريور 1395
بازدید : 142
نویسنده : مسعود صالحی

اهداف ششگانه مامون از دعوت امام رضا (ع) به خراسان

امام رضا (ع) با چه سیاست ها و تدابیری مامون را ناکام گذاشت؟
هنگامی که موسی بن جعفر پس از سال ها حبس در زندان هارونی مسموم و شهید شد، در قلمرو وسیع سلطنت عباسی، اختناقی کامل حکم فرما بود. در آن فضای گرفته که به گفته یکی از یاران علی بن موسی(ع): «از شمشیر هارون خون می چکید» (الکافی، ج 8، ص 257)، بزرگ ترین هنر امام معصوم و بزرگوار ما آن بود که توانست درخت تشیّع را از گزند توفانِ حادثه به سلامت بدارد و از پراکندگی و دل سردی یارانِ پدر بزرگوار مانع شود. با شیوه تقیّه آمیزِ شگفت آوری جان خود را که محور و روح جمعیت شیعیان بود حفظ کرد و در دوران قدرت مقتدرین خلفای بنی عباس و در دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم، مبارزات عمیق امامت را ادامه داد. تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران ده ساله زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج ساله جنگ های داخلی میان خراسان و بغداد به ما ارائه کند، اما به تدبّر می توان فهمید که امام هشتم در این دوران همان مبارزه درازمدت اهل بیت را که در همه اعصارِ بعد از عاشورا استمرار داشته، با همان جهت گیری و همان اهداف ادامه می داده است.
هنگامی که مأمون در سال صد و نود و هشت از جنگِ قدرت با امین فراغت یافت و خلافت بی منازع را به چنگ آورد، یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود. او برای این منظور، تجربه همه خلفای سلفِ خود را پیش چشم داشت. تجربه ای که نمایشگر قدرت و وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و ناتوانی دستگاه های قدرت از ریشه کن کردن و حتی متوقف و محدود کردن آن بود. او می دید که سَطوَت و حشمت هارونی حتی با به بند کشیدن طولانی و بالاخره مسموم کردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورش ها و مبارزات سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود. او اینک در حالی که از اقتدار پدر و پیشینیان خود نیز برخوردار نبود و به علاوه بر اثر جنگ های داخلی میان بنی عباس، سلطنت عباسی را در تهدید مشکلات بزرگی مشاهده می کرد، بی شک لازم بود به خطر نهضت علویات به چشم جدی تری بنگرد.
اهداف ششگانه مامون از دعوت امام(ع) به خراسان
شاید مأمون در ارزیابی خطر شیعیان برای دستگاه خود واقع بینانه فکر می کرد. گمان زیاد بر این است که فاصله پانزده ساله بعد از شهادت امام هفتم تا آن روز و به ویژه فرصت پنج ساله جنگ های داخلی، جریان تشیع را از آمادگی بیشتری برای برافراشتن پرچم حکومت علوی برخوردار ساخته بود.
مأمون این خطر را زیرکانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و به دنباله همین ارزیابی و تشخیص بود که ماجرای دعوت امام هشتم از مدینه به خراسان و پیشنهاد الزامی ولیعهدی به آن حضرت پیش آمد و این حادثه که در همه دوران طولانی امامت کم نظیر و یا در نوع خود بی نظیر بود تحقق یافت.
اکنون جای آن است که به اختصار، حادثه ولیعهدی را مورد مطالعه قرار دهیم. در این حادثه امام هشتم علی بن موسی الرضا در برابر یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهانی سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن می توانست سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد. در این نبرد، رقیب که ابتکار عمل را به دست داشت و با همه امکانات به میدان آمده بود، مأمون بود. مأمون با هوشی سرشار و تدبیری قوی و فهم و درایتی بی سابقه قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز می شد و اگر می توانست آنچنان که برنامه ریزی کرده بود کار را به انجام برساند، یقیناً به هدفی دست می یافت که از سال چهل هجری یعنی از شهادت علی بن ابی طالب هیچ یک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست یابند، یعنی می توانست درخت تشیع را ریشه کن کند و جریان معارضی را که همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافت های طاغوتی فرو رفته بود، به کلی نابود سازد.
اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی ای که خود به وجود آورده بود، به طور کامل شکست داد. و نه فقط تشیع، ضعیف یا ریشه کن نشد بلکه حتی سال دویست و یک هجری، یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکت ترین سال های تاریخ تشیع شد و نفَس تازه ای در مبارزات علویان دمیده شد. و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه حکیمانه ای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.
برای اینکه پرتوی بر سیمای این حادثه عجیب افکنده شود به تشریح کوتاهی از تدبیر مأمون و تدبیر امام در این حادثه می پردازیم.
اهداف ششگانه مامون از دعوت امام(ع) به خراسان

مأمون از دعوت امام هشتم به خراسان چند مقصود عمده را تعقیب می کرد:

اولین و مهمترینِ آنها، تبدیل صحنه مبارزات حادّ انقلابی شیعیان به عرصه فعالیت سیاسی آرام و بی خطر بود. همانطور که گفتم شیعیان در پوشش تقیّه، مبارزاتی خستگی ناپذیر و تمام نشدنی داشتند، این مبارزات که با دو ویژگی همراه بود، تأثیر توصیف ناپذیری در بر هم زدن بساط خلافت داشت، آن دو ویژگی، یکی مظلومیت بود و دیگری قداست.
شیعیان با اتکای به این دو عاملِ نفوذ، اندیشه شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهل بیت است، به زوایای دل و ذهن مخاطبین خود می رساندند و هر کسی را که از اندک آمادگی برخوردار بود به آن طرز فکر متمایل و یا مؤمن می ساختند و چنین بود که دایره تشیع، روز به روز در دنیای اسلام گسترش می یافت. و همان مظلومیت و قداست بود که با پشتوانه تفکر شیعی، اینجا و آنجا در همه دوران ها قیام های مسلحانه و حرکات شورش گرانه را ضد دستگاه های خلافت سازماندهی می کرد.
مأمون می خواست یکباره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدان سیاست بکشاند و بدین وسیله کارایی نهضت تشیّع را که بر اثر همان استتار و اختفا روز به روز افزایش یافته بود به صفر برساند. با این کار، مأمون آن دو ویژگی مؤثر و نافذ را نیز از گروه علویان می گرفت. زیرا جمعی که رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهدِ پادشاه مطلق العنان وقت و متصرف در امور کشور است، نه مظلوم است و نه آنچنان مقدس. این تدبیر می توانست فکر شیعی را هم در ردیف بقیه عقاید و افکاری که در جامعه طرفدارانی داشت قرار دهد و آن را از حدّ یک تفکر مخالف دستگاه که اگرچه از نظر دستگاه ها، ممنوع و مبغوض است، از نظر مردم به خصوص ضُعفا، پرجاذبه و استفهام برانگیز است، خارج سازد.
دوم تخطئه (خطاکار خواندن، نسبت نادرست به کسی دادن) مدّعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافت های اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافت ها بود. مأمون با این کار به همه شیعیان، مُزوّرانه (با دو رویی) ثابت می کرد که ادعای غاصبانه و نامشروع بودن خلافت های مسلط که همواره جزو اصول اعتقادی شیعه به حساب می رفته یک حرف بی پایه و ناشی از ضعف و عقده های حقارت بوده است، چه اگر خلافت های دیگران نامشروع و جابرانه بود خلافت مأمون هم که جانشین آنهاست می باید نامشروع و غاصبانه باشد، و چون علی بن موسی الرضا با ورود در آن دستگاه و قبول جانشینی مأمون، او را قانونی و مشروع دانسته پس باید بقیه خلفا هم از مشروعیت برخوردار بوده باشند و این نقض همه ادعاهای شیعیان است. با این کار نه فقط مأمون از علی بن موسی الرضا بر مشروعیت حکومت خود و گذشتگانش اعتراف می گرفت بلکه یکی از ارکان اعتقادی تشیع را که همان ظالمانه بودن پایه حکومت های قبلی است نیز در هم می کوبید.
علاوه بر این، ادعای دیگر شیعیان مبنی بر زهد و پارسایی و بی اعتنایی ائمه به دنیا نیز با این کار نقض می شد، و چنین وانمود می شد که آن حضرت فقط در شرایطی که به دنیا دسترسی نداشته اند نسبت به آن زهد می ورزیدند و اکنون که درهای بهشت دنیا به روی ایشان باز شد، به سوی آن شتافتند و مثل دیگران خود را از آن مغتنم کردند.
سوم اینکه مأمون با این کار، امام را که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود در کنترل دستگاه های خود قرار می داد و به جز خودِ آن حضرت، همه سران و گردنکشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره خود در می آورد، و این موفقیتی بود که هرگز هیچیک از اسلاف مأمون چه بنی امیه و چه بنی عباس بر آن دست نیافته بودند.
چهارم اینکه امام را که یک عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سوال ها و شکوه ها بود در محاصره مأموران حکومت قرار می داد و رفته رفته رنگ مردمی بودن را از او می زدود و میان او و مردم و سپس میان او و عواطف و محبت های مردم فاصله می افکند.
اهداف ششگانه مامون از دعوت امام(ع) به خراسان
هدف پنجم این بود که با این کار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی کسب می کرد، طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر اینکه فرزندی از پیغمبر و شخصیت مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دین داران به دنیاطلبان از آبروی دین داران می کاهد و بر آبروی دنیاطلبان می افزاید.
ششم آنکه در پندار مأمون، امام با این کار به یک توجیه گر دستگاه خلافت بدل می گشت، بدیهی است شخصی در حدّ علمی و تقوایی امام با آن حیثیت و حرمت بی نظیری که وی به عنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت، اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومت بر عهده می گرفت، هیچ نغمه مخالفی نمی توانست خدشه ای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد، این همان حصار مَنیعی (بلند، استوار) بود که می توانست همه خطاها و زشتی های دستگاه خلافت را از چشم ها پوشیده بدارد.

به جز اینها هدف های دیگری نیز برای مأمون متصور بود.

چنان که مشاهده می شود این تدبیر به قدری پیچیده و عمیق است که یقیناً هیچکس جز مأمون نمی توانست آن را به خوبی هدایت کند و بدین جهت بود که دوستان و نزدیکان مأمون از ابعاد و جوانب آن بی خبر بودند. از برخی گزارش های تاریخی چنین بر می آید که حتی فضل بن سهل وزیر و فرمانده کل و مقرب ترین فرد دستگاه خلافت نیز از حقیقت و محتوای این سیاست، بی خبر بوده است. مأمون حتی برای اینکه هیچگونه ضربه ای بر هدف های وی از این حرکت پیچیده وارد نیاید داستان های جعلی برای علت و انگیزه این اقدام می ساخت و به این و آن می گفت.
حقاً باید گفت سیاست مأمون از پختگی و عمق بی نظیری برخوردار بود، اما آن سوی دیگرِ این صحنه نبرد، امام علی بن موسی الرضا است و همین است که علی رغم زیرکی شیطنت آمیز مأمون، تدبیر پخته و همه جانبه او را به حرکتی بی اثر و بازیچه ای کودکانه بدل می کند. مأمون با قبول آن همه زحمت و با وجود سرمایه گذاری عظیمی که در این راه کرد از این عمل نه تنها طَرفی برنَبست (بهره ای نبرد) بلکه سیاست او به سیاستی بر ضد او بدل شد. تیری که با آن، اعتبار و حیثیت و مدّعاهای امام علی بن موسی الرضا را هدف گرفته بود، خودِ او را آماج قرار داد، به طوری که بعد از گذشت مدتی کوتاه ناگزیر شد همه تدابیر گذشته خود را کأن لم یکن (گویی هرگز وجود نداشته است) شمرده، بالاخره همان شیوه ای را در برابر امام در پیش بگیرد که همه گذشتگانش در پیش گرفته بودند یعنی «قتل»، و مأمون که در آرزوی چهره قداست مآبِ خلیفه ای موجه و مقدس و خردمند، اینهمه تلاش کرده بود سرانجام در همان مَزبله ای (زباله دان، جای ریختن زباله) که همه خلفای پیش از او در آن سقوط کرده بودند، یعنی فساد و فحشا و عیش و عشرت توأم با ظلم و کبر، فروغلتید.
دریده شدن پرده ریای مأمون در زندگی پانزده ساله او پس از حادثه ولیعهدی را در ده ها نمونه می توان مشاهده کرد که از جمله به خدمت گرفتن قاضی القضاتی فاسق و فاجر و عیاش همچون یحیی بن اَکثم و همنشینی و مجالست با عموی خواننده و خنیاگرش ابراهیم بن مهدی، و آراستن بساط عیش و نوش و پرده دری در دارالخلافه او در بغداد است.

اکنون به تشریح سیاست ها و تدابیر امام علی بن موسی الرضا در این حادثه می پردازیم.

1- هنگامی که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضایی خود پر کرد، به طوری که همه کس در پیرامون امام یقین کردند که مأمون با نیت سوء، حضرت را از وطن خود دور می کند. امام بدبینی خود به مأمون را با هر زبانِ ممکن به همه گوش ها رساند. در وداع با حرم پیغمبر، در وداع با خانواده اش هنگام خروج از مدینه، در طواف کعبه که برای وداع انجام می داد، با گفتار و رفتار، با زبان دعا و زبان اشک، بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست. همه کسانی که باید طبق انتظار مأمون نسبت به او خوش بین و نسبت به امام به خاطر پذیرشِ پیشنهاد او بدبین می شدند، در اولین لحظات این سفر دلشان از کینه مأمون که امام عزیزشان را اینطور ظالمانه از آنان جدا می کرد و به قتلگاه می برد لبریز شد.
اهداف ششگانه مامون از دعوت امام(ع) به خراسان
2- هنگامی که در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرت مطرح شد، حضرت به شدت استنکاف کردند و تا وقتی مأمون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نکرد، آن را نپذیرفتند. این مطلب همه جا پیچید که علی بن موسی الرضا ولیعهدی و پیش از آن خلافت را که مأمون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود نپذیرفته است. دست اندرکاران امور که به ظرافتِ تدبیر مأمون واقف نبودند ناشیانه عدم قبولِ امام را همه جا منتشر کردند، حتی فضل بن سهل در جمعی از کارگزاران و مأموران حکومت گفت من هرگز خلافت را چنین خوار ندیده ام، امیر المؤمنین آن را به علی بن موسی الرضا تقدیم می کند و علی بن موسی دستِ رد به سینه او می زند. (الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج 2، ص 260)
خود امام از هر فرصتی، اجباری بودن این منصب را به گوش این و آن می رساند، همواره می گفت من تهدید به قتل شدم تا ولیعهدی را قبول کردم. طبیعی بود که این سخن همچون عجیب ترین پدیده سیاسی، دهان به دهان و شهر به شهر پراکنده شود و همه آفاق اسلام در آن روز یا بعدها بفهمند که در همان زمان که کسی مثل مأمون فقط به دلیل آنکه از ولیعهدی برادرش امین عزل شده است به جنگی چند ساله دست می زند و هزاران نفر از جمله برادرش امین را به خاطر آن به قتل می رساند و سر برادرش را از روی خشم شهر به شهر می گرداند، کسی مثل علی بن موسی الرضا پیدا می شود که به ولیعهدی با بی اعتنایی نگاه می کند و آن را جز با کراهت و در صورت تهدید به قتل نمی پذیرد. مقایسه ای که از این رهگذر میان امام علی بن موسی الرضا و مأمون عباسی در ذهن ها نقش می بست، درست عکس آن چیزی را نتیجه می داد که مأمون به خاطر آن، این سرمایه گذاری را کرده بود.
3- با این همه علی بن موسی الرضا فقط بدین شرط ولیعهدی را پذیرفت که در هیچ یک از شئون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد و مأمون که فکر می کرد فعلاً در شروع کار، این شرط قابل تحمل است و بعدها به تدریج می توان امام را به صحنه فعالیت های خلافتی کشانید، این شرط را از آن حضرت قبول کرد. روشن است که با تحقق این شرط، نقشه مأمون نقش بر آب می شد و بیشترین هدف های او نابرآورده می گشت. امام در همان حال که نام ولیعهد داشت و قهراً از امکانات دستاه خلافت نیز برخوردار می بود چهره ای به خود می گرفت که گویی با دستگاه خلافت، مخالف و به آن معترض است، نه امری، نه نهی ای، نه تصدی مسئولیتی، نه قبول شغلی، نه دفاعی از حکومت و طبعاً نه هیچگونه توجیهی برای کارهای آن دستگاه. روشن است که عضوی در دستگاه حکومت که چنین با اختیار و اراده خود، از همه مسئولیت ها کناره می گیرد نمی تواند نسبت به آن دستگاه صمیمی و طرفدار باشد. مأمون به خوبی این نقیصه را حس می کرد و لذا پس از آنکه کار ولیعهدی انجام گرفت بارها در صدد بر آمد امام را بر خلاف تعهد قبلی با لطائفُ الحِیَل (تدبیرها و چاره جویی های زیرکانه) به مشاغل خلافتی بکشاند و سیاست مبارزه منفیِ امام را نقض کند، اما هر دفعه امام هشیارانه نقشه او را خنثی می کرد.
یک نمونه همان است که مُعمَّر بن خَلّاد از خود امام هشتم نقل می کند که مأمون به امام می گوید اگر ممکن است به کسانی که از او حرف شنوی دارند در باب مناطقی که اوضاع آن پریشان است چیزی بنویس و امام استنکاف می کند و قرار قبلی که همان عدم دخالت مطلق است را به یادش می آورد. نمونه بسیار مهم و جالب دیگر ماجرای نماز عید است که مأمون به این بهانه «که مردم قدر تو را بشناسند و دل های آنان آرام گیرد» امام را به امامت نماز عید دعوت می کند. امام استنکاف می کند و پس از اینکه مأمون اصرار را به نهایت می رساند، امام به این شرط قبول می کند که نماز را به شیوه پیغمبر و علی بن ابی طالب به جا آورد و آنگاه امام از این فرصت چنان بهره ای می گیرد که مأمون را از اصرار خود پشیمان می سازد و امام را از نیمه راه نماز بر می گرداند، یعنی به ناچار ضربه دیگری بر ظاهر ریاکارانه دستگاه خود وارد می سازد. (الارشاد المفید، ترجمه رسولی محلاتی، ج 2، ص 257 و 258)
4- اما بهره برداری اصلی امام از این ماجرا بسی از اینها مهمتر است. امام با قبول ولیعهدی، دست به حرکتی می زند که در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل بیت در سال چهلم هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بی نظیر بوده است و آن برملا کردن داعیه امامت شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیّه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمان هاست. تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن، سخنانی را که در طول یکصد و پنجاه سال جز در خفا و با تقیّه و به خصیصین (افراد بسیار خاص) و یاران نزدیک گفته نشده بود به صدای بلند فریاد کرد و با استفاده از امکانات معمولی آن زمان که جز در اختیار خلفا و نزدیکان درجه یک آنها قرار نمی گرفت، آن را به گوش همه رساند.
مناظرات امام در مجمع علما و در محضر مأمون که در آن قوی ترین استدلال های امامت را بیان فرموده است، نامه «جوامع الشریعه» که در آن همه رئوس مطالب عقیدتی و فقهی شیعی را برای فضل بن سهل نوشته است، حدیث معروف امامت که در مرو برای عبدالعزیز بن مسلم بیان کرده است، قصاید فراوانی که در مدح آن حضرت به مناسبت ولایتعهدی سروده شده و برخی از آن مانند قصیده دِعبِل و أبونُواس همیشه در شمار قصاید برجسته عربی به شمار رفته است، نمایشگر این موفقیت عظیم امام است.
در آن سال در مدینه و شاید در بسیاری از آفاق اسلامی هنگامی که خبر ولایتعهدی علی بن موسی الرضا رسید در خطبه فضائل اهل بیت بر زبان رانده شد. اهل بیت پیغمبر که هفتاد سال علناً بر منبرها دشنام داده شدند و سال های متمادی دیگر کسی جرأت بر زبان آوردن فضایل آنها را نداشت، اکنون همه جا به عظمت و نیکی یاد شدند، دوستان آنان از این حادثه روحیه و قوت قلب گرفتند، بی خبر ها و بی تفاوت ها با آن آشنا شدند و به آن گرایش یافتند و دشمنان سوگند خورده احساس ضعف و شکست کردند، محدثین و متفکرین شیعه معارفی را که تا آن روز جز در خلوت نمی شد به زبان آورد، در جلسات درسی بزرگ و مجامع عمومی بر زبان راندند.
5- در حالی که مأمون امام را جدا از مردم می پسندید و این جدایی را در نهایت وسیله ای برای قطع رابطه معنوی و عاطفی میان امام و مردم می خواست، امام در هر فرصتی خود را در معرض ارتباط با مردم قرار می داد، با اینکه مأمون آگاهانه مسیر حرکت امام از مدینه تا مرو را به طرزی انتخاب کرده بود که شهر های معروف به محبت اهل بیت مانند کوفه و قم در سر راه قرار نگیرند. امام در همان مسیر تعیین شده، از هر فرصتی برای ایجاد رابطه جدیدی میان خود و مردم استفاده کرد. در اهواز آیات امامت را نشان داد، در بصره خود را در معرض محبت دل هایی که با او نامهربان بودند قرار داد، در نیشابور حدیث «سلسله الذهب» را برای همیشه به یادگار گذاشت و علاوه بر آن نشانه های معجزه آسای دیگری نیز آشکار ساخت و در جابه جای این سفر طولانی فرصت ارشاد مردم را مغتنم شمرد، در مرو که سر منزل اصلی و اقامتگاه خلافت بود هم هرگاه فرصتی دست داد حصارهای دستگاه حکومت را برای حضور در انبوه جمعیت مردم شکافت.
اهداف ششگانه مامون از دعوت امام(ع) به خراسان
6- نه تنها سرجنبانان تشیع از سوی امام به سکوت و سازش تشویق نشدند بلکه قراین حاکی از آن است که وضع جدید امام موجب دلگرمی آنان شد و شورشگرانی که بیشترین دوران های عمر خود را در کوه های صعب العبور و آبادی های دوردست و با سختی و دشواری می گذراندند با حمایت امام علی بن موسی الرضا حتی مورد احترام و تجلیل کارگزاران حکومت در شهرهای مختلف نیز قرار گرفتند. شاعر ناسازگار و تند زبانی چون دعبل که هرگز به هیچ خلیفه و وزیر و امیری روی خوش نشان نداده و در دستگاه آنان رحل اقامت نیفکنده بود و هیچکس از سرجنبانان خلافت از تیزی زبان او مصون نمانده بود و به همین دلیل همیشه مورد تعقیب و تفتیش دستگاه های دولتی به سر می برد و سالیان دراز، دارِ (محل سکونت، خانه) خود را بر دوش خود حمل می کرد و میان شهرها و آبادی ها سرگردان و فراری می گذرانید، توانست به حضور امام و مقتدای محبوب خود برسد و معروف ترین و شیواترین قصیده خود را که ادعانامه نهضت علوی بر ضد دستگاه های خلافت اموی و عباسی است برای آن حضرت بسراید و شعر او در زمانی کوتاه به همه اقطار عالم اسلام برسد، به طوری که در بازگشت از محضر امام آن را از زبان رئیس راهزنان میان راه بشنود. اکنون بار دیگر نگاهی بر وضع کلی صحنه این نبردِ پنهانی که مأمون آن را به ابتکار خود آراسته و امام علی بن موسی را با انگیزه هایی که اشاره شد به آن میدان کشانده بود می افکنیم.

یک سال پس از اعلام ولیعهدی وضعیت چنین است.

مأمون، علی بن موسی را از امکانات و حرمت بی حدّ و مرز برخوردار کرده است، اما همه می دانند که این ولیعهد عالی مقام در هیچ یک از کارهای دولتی یا حکومتی دخالت نمی کند و به میل خود از هر آنچه به دستگاه خلافت مربوط می شود روگردان است و همه می دانند که او ولیعهدی را به همین شرط که به هیچ کار دست نزند قبول کرده است.
مأمون چه در متن فرمان ولایتعهدی و چه در گفته ها و اظهاراتِ دیگر، او را به فضل و تقوا و نسَبِ رفیع و مقام علمی منیع ستوده است و او اکنون در چشم آن مردمی که برخی از او فقط نامی شنیده و جمعی به همین اندازه ام او را نشناخته و شاید گروهی بغض او را همواره در دل پرورانده بودند، به عنوان یک چهره درخور تعظیم و تجلیل و یک انسان شایسته خلافت که از خلیفه به سال و علم و تقوی و خویشی با پیغمبر، بزرگ تر و شایسته تر است شناخته اند.
مأمون نه تنها با حضور او نتوانسته معارضان شیعی خود را به خود خوش بین و دست و زبانِ تند آنان را از خود و خلافت خود منصرف سازد بلکه حتی علی بن موسی مایه امان و اطمینان و تقویت روحیه آنان نیز شده است، در مدینه و مکه و دیگر اقطار مهم اسلامی نه فقط نام علی بن موسی به تهمت حرص به دنیا و عشق به مقام و منصب از رونق نیفتاده بلکه حشمت ظاهری بر عزت معنوی او افزوده شده و زبان ستایشگران پس از ده ها سال به فضل و رتبه معنویِ پدران مظلوم و معصوم او گشوده شده است. کوتاه سخن آنکه مأمون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی به دست نیاورده که بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دست بدهد. اینجا بود که مأمون احساس شکست و خسران کرد و در صدد برآمد که خطای فاحش خود را جبران کند و خود را محتاج آن دید که پس از اینهمه سرمایه گذاری سرانجام برای مقابله با دشمنان آشتی ناپذیر دستگاه های خلافت یعنی ائمه اهل بیت(ع) به همان شیوه ای متوسل شود که همیشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند، یعنی قتل.
بدیهی است قتل امام هشتم پس از چنان موقعیت ممتاز به آسانی میسور نبود. قراین نشان می دهد که مأمون پیش از اقدام قطعی خود برای به شهادت رساندن امام به کارهای دیگری دست زده است که شاید بتواند این آخرین علاج را آسانتر به کار برد، شایعه پراکنی و نقل سخنان دروغ از قول امام از جمله این تدابیر است. به گمان زیاد اینکه ناگهان در مرو شایع شد که علی بن موسی همه مردم را بردگان خود می داند جز با دست اندرکاری عمّال مأمون ممکن نبود
هنگامی که ابی الصَّلت این خبر را برای امام آورد، حضرت فرمود: «بار الاها، ای پدیدآورنده آسمان ها و زمین، تو شاهدی که نه من و نه هیچ یک از پدرانم هرگز چنین سخنی نگفته ایم و این یکی از همان ستم هایی است که از سوی اینان به ما می شود.»
تشکیل مجالس مناظره با هر آن کسی که کمتر امیدی به غلبه او بر امام می رفت نیز از جمله همین تدابیر است. هنگامی که امام، مناظره کنندگان ادیان و مذاهب مختلف را در بحث عمومی خود منکوب کرد و آوازه دانش و حجت قاطعش در همه جا پیچید، مأمون در صدد بر آمد که هر متکلم و اهل مجادله ای را به مجلس مناظره با امام بکشاند، شاید یک نفر در این بین بتواند امام را مجاب کند. البته چنان که می دانیم هرچه تشکیل مناظرات ادامه می یافت قدرت علمی امام آشکارتر می شد و مأمون از تأثیر این وسیله نومیدتر.
بنابر روایات، یک یا دو بار توطئه قتل امام به وسیله نوکران و ایادی خود را ریخت و یک بار هم حضرت را در سرخس به زندان افکند، اما این شیوه ها هم نتیجه ای جز جلب اعتقاد همان دست اندر کاران به رتبه معنوی امام را به بار نیاورد، و مأمون درمانده تر و خشمگین تر شد. در آخر چاره ای جز آن نیافت که به دست خود و بدون هیچگونه واسطه ای امام را مسموم کند و همین کار را کرد و در ماه صفر دویست و سه هجری یعنی قریب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدینه به خراسان و یک سال و اندی پس از صدور فرمان ولیعهدی به نام آن حضرت، دست خود را به جنایت بزرگ و فراموش نشدنیِ قتل امام آلود.
این گذری بر یکی از فصل های عمده زندگی نامه سیاسی 250 ساله ائمه اهل بیت(ع) بود که امید است محققان و اندیشمندان و کاوشگران تاریخِ قرن های اولیه اسلام همت بر تنقیح (پاک و اصلاح کردن چیزی از زواید و عیوب) و تشریح و تحقیق هرچه بیشتر آن بگمارند.
1363/05/18
منبع مقاله : کتاب انسان 250 ساله ، بیانات مقام معظم رهبری درباره‌ی زندگی سیاسی - مبارزاتی ائمه معصومین علیهم السلام


تاریخ : 21 شهريور 1395
بازدید : 255
نویسنده : مسعود صالحی
مجموعه پاور پوینت های زیبا به سبکی نو  با صوت وتصاویر پشت زمینه زیبا دانلود با ذکر صلوات جهت تعجیل در فرج حضرت ولی عصر اروحنا له الفداء

قابل استفاده در جلسات قرآنی و مذهبی

کلاس های آی تی مدارس

وقت اضافی پایان کلاس ها درس و دانشگاه

میان برنامه جهت استفاده روابط عمومی ها

کلاس های پرورشی

دعاهای قرآنی                    حجم   mb              دانلود از سرور1        دانلود از سرور 2

گزیده حکمت های نهج البلاغه1              حجم 90  mb              دانلود از سرور1 

گزیده حکمت های نهج البلاغه2              حجم  82 mb              دانلود از سرور1 

28گوهر ناب                                      حجم  96 mb              دانلود از سرور1 

بهترین ها در کلام رسول گرامی اسلام1    حجم  62 mb              دانلود از سرور1 

بهترین ها در کلام رسول گرامی اسلام2    حجم   mb              دانلود از سرور1 

امام علی علیه السلام در کلام رسول الله   حجم   mb              دانلود از سرور1 

احادیثی ازاباصالح المهدی عج                حجم   133mb              دانلود از سرور1 

 کلید های خوشبختی                          حجم   90mb              دانلود از سرور1 

انتظار                                           حجم 156mb                    دانلود


مجموعه کلیپ پاور پوینت های زیبا به سبکی نو  با صوت وتصاویر پشت زمینه زیبا

دانلود با ذکر صلوات جهت تعجیل در فرج حضرت ولی عصر اروحنا له الفداء

قابل استفاده در جلسات آموزشی

کلاس های آی تی مدارس

وقت اضافی پایان کلاس ها درس  مدارس و دانشگاه ها

میان برنامه جهت استفاده روابط عمومی ها

کلاس های پرورشی

سخنان تربیت                                  با حجم 45  mb                      دانلود

قوانین طلایی زندگی                با حجم 93 mb               دانلودازشرید        دانلود ازبیان

اعتماد بنفس و توکل                          با حجم 102 mb                      دانلود

جملات آموزنده                               با حجم 91 mb                       دانلود   

آموخته ام که----1                     با حجم 138 m b                     دانلود

آموخته ام که---2                         با حجم 72 mb                      دانلود

ضرب المثل های ازدواج                  با حجم 110mb                      دانلود

تصمیم گیری و اراده                     با حجم 127 mb                      دانلود                

حکیمانه                               با حجم 67 mb                      دانلود                           

خطا های دید                            با حجم 3.03 mb                      دانلود    

درس های زندگی                          با حجم 92mb                      دانلود

سخنان قصار                                با حجم 111 mb                      دانلود

کلمات تاثیر گذار                           با حجم 62 mb                      دانلود

معما                                     با حجم 1.6 mb                      دانلود


عکس نوشته های صلوات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای مشاهده  تصاویر بیشترتصاویر متحرک صلوات کلیک کنید

ورود به بخش اول

ورود به بخش دوّم

 

بخش سوم


به وبلاگ من خوش آمدید

نظر شما درباره وبلاگ چگونه است؟

RSS

Powered By
loxblog.Com